خدایا مرا آن ده که آن به ...........

عصر پاییزی

1394/1/25 16:15
نویسنده : ati
147 بازدید
اشتراک گذاری

بهت پیله کردم نمی مونی پیشم

نه میمیرم اینجا نه پروانه میشم

از عشق زیادی تورو خسته کردم

 

تو دورم زدی خواستی دورت نگردم

بازم شوری اشک و لبهای سردم

من این بازی و صد دفعه دوره کردم

نه راهی نداره گمونم قراره،یکی دیگه دستامو تنها بذاره

دیگه توی دنیا به چی اعتباره

کسی که براش مردی دوست نداره

منو بغض و بارون سکوت خیابون

دوباره شکستم چه ساده چه آسون

به پاتم بسوزم تو شمعم نمیشی

تو حوای دنیای آدم نمیشی

غرورت گلومو به هق هق کشیده

آدم که قسم خوردشو دق نمی ده

♫♫♫

منوتو یه عمره دوتا خط صافیم

شده عادت ما که رویا ببافیم

بشینیمو عشق و به بازی بگیریم

واسه زندگی کردنامون بمیریم

چه سخته تو تنهایی شرمنده میشی

ماها قهرمانیم و بازنده میشیم

مثه اعصر پاییزی رنگ و رومون

واسه خیلیا خاطرست آرزومون...

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

افشین
28 شهریور 95 19:14
سلام عالي به منم سري بزن اگر هم موافق بودي تبادل کنيم